تاراتارا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

تارا، ستاره‌ي خونه‌ي ما

تارا و کادوی شب یلدا

دیشب که نتونستم خوب بخوابم.همش تو قکر این بودم که تو اون بسته ی کادویی چیه؟ جالا امشب که شب یلداس گفتم بازش میکنم تا ببینم توش چیه ولی مامان همون موقع یه کادو دیگه کنارم گذاشت.بازم گیج شدم که تو این یکی چیه!!   بعد از کلی کنجکاوی و تعجب تصمیم گرفتم که بازشون کنم  واااااااااااااااااااای قلبم.چه لباسهای قشنگی.مرسی مامان،مرسی بابا      ...
1 دی 1391

تارا و پشیمانی!

من عاشق نشستنم ولی مامان میگه دخترم به موقعش میشینی عجله نکن.کمرت درد میگیره. امروز با کلی التماس منو نشوند.آخ جونمی اما چشمتون روز بد نبینه...   نتونستم خودمو کنترل کنم افتادم. قول میدم از این به بعد حرف مامانمو گوش کنم          ...
29 آذر 1391

تارای خواب آلو

این چیزی که دسنم میبینید یک لنگه جورابه که پدربزرگم (بابامحسن) واسم خریده که پام کنم و هروقت پامو بالا آوردم صدا کنه و من ذوق کنمو بخندم ولی از اونجایی که من خیلی خوشخوابم که به مامانم رفتم. وقتی که پامو بالا آوردم و دیدم جورابو با تلاش از پام دراوردم ، تو دستم گرفتمو خوابیدم    ...
29 آذر 1391